شبکه اول تلویزیون جمهوری اسلامی ایران شب چهارشنبه، 18 خردادماه، مستندی با عنوان «الماسی برای فریب» پخش کرد که در آن ادعا شده بود وزارت اطلاعات ایران توسط فردی به نام «محمدرضا مدحی» به تشکیلات اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور نفوذ کرده و «ایده دولت در تبعید» آنها را افشاء و در نطفه خفه کرده است. در اینجا ذکر نکاتی برای رد چنین ادعایی مطرح می شود:
نخست؛ ساخت چنین برنامه یا مستندی از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران همواره از یک الگوی ثابتی پیروی کرده است. در چنین مستندهایی معمولا تصاویری از جاهای مختلف قرض گرفته می شود و بعد گفتار متن یا به عبارت بهتر «سناریویی» برای آن تنظیم می شود که در این سناریو، سوژه اصلی که «جاسوس» یا « نفوذی» است، شخصیت اصلی و محوری آن به شمار می رود.
در سه دهه گذشته، تلویزیون دولتی ایران برای تخریب مخالفان جمهوری اسلامی به وفور چنی برنامه هایی را ساخته و پخش کرده است که معروفترین آنها «برنامه هویت» بود که دست اندرکاران آن سعید امامی، معاون وقت وزارت اطلاعات، و حسن شایانفر، از موسسه کیهان، بودند. هدف این برنامه نیز جاسوس معرفی کردن روشنفکران و نویسندگان بود و شخصیت محوری آن هم علی اکبر سیرجانی- نویسنده ایرانی- بود که در «خانه امن» وزارت اطلاعات زندانی شده بود و بعد در همان جا درگذشت.
در مستند «الماسی برای فریب» سوژه اصلی یعنی محمدرضا مدحی در جایی قرار دارد که بیشتر به «خانه امن» می ماند.
دوم؛ اما مستند «الماسی برای فریب» یکی از ناشیانه ترین برنامه هایی است که وزارت اطلاعات ایران آن را تهیه و یک سناریوی ساختگی در آن گنجانده است. در این سناریو، محمدرضا مدحی به عامل نفوذی وزارت اطلاعات در اپوزیسیون خارج از کشور معرفی می شود که با آنها «نشست های محرمانه» داشته است؛ نشست هایی که هیچ کسی از آنها خبر نداشته است.
بعد سازندگان مستند، تصاویری از این نشست ها پخش می کنند که از سوی مدحی فیلمبرداری نشده اند، بلکه تلویزیون های فارسی زبان مانند «صدای آمریکا» یا تلویزیون های فرانسوی زبان آنها را پخش کرده اند. با این حساب، بر خلاف ادعاهای مطرح شده، چنین نشست هایی محرمانه نبوده است چون تصاویر آنها بارها پخش شده و در سایت های مختلف اشتراک گذاری ویدئو نیز نیز در دسترس است. ضمن اینکه محمدرضا مدحی یکی از دهها نفری بوده که با ادعای مخالفت با جمهوری اسلامی در این نشست ها شرکت کرده است.
حرف های عجیب و غریبی نیز در این نشست ها زده نشده است چرا که در سه دهه پس از انقلاب بهمن 1357، اپوزیسیون خارج از کشور همواره خواستار براندازی جمهوری اسلامی بوده است و در این نشست ها بار دیگر بر آنها تاکید شده است.
مستندسازان «الماسی برای فریب» در سناریو خود از یکی از نشست های اپوزیسیون با عنوان «گوادلوپ 2» یاد می کنند که در آن نقشه سقوط جمهوری اسلامی ایران طرح ریزی شده است. سابقه چنین ادعایی نیز به نشست «گوادلوپ» در سال 1979 باز می گرد که در آن نمایندگان کشورهای غربی برای بررسی اوضاع ایران درگیر انقلاب، در جزیره گوادلوپ گردهم آمدند. بر اساس روایت تاریخ نویسان، این نشست تیر خلاصی بود بر پیکر نظام سلطنتی و عملا شاه را در موقعیت ضعیف تری برای مقابله با مخالفان قرار داد. اکنون جمهوری اسلامی ایران از کنفرانسی که به نفع انقلاب بهمن 1357 تمام شده است به عنوان امری مذموم یاد کرده و آن را شبیه سازی می کند تا اپوزیسیون را بدنام کند.
سوم؛ در صورتی که بپذیریم محمدرضا مدحی، «نفوذی» وزارت اطلاعات در اپوزیسیون خارج از کشور بوده است، پس باید در مسیر سناریوی نوشته شده که وی به خاطر آن خود را به خطر انداخته است حرکت کند. ولی نکته جالب این است که مستند سازان بر روی قسمت هایی از صحبت های وی صدای «بیب» گذاشته اند و آن را سانسور کرده اند. اگر وی نفوذی جمهوری اسلامی است چرا باید حرف هایش سانسور شود؟ چرا زمانی که مدحی تازه به اصل داستان خود می رسد کات های سریع باعث می شود که اساسا حرف درخور توجهی از وی شنیده نشود؟
در این مستند گفته می شود که آقای مدحی با جو بایدن، معاون رییس جمهوری، و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، دیدار کرده است ولی برای اثبات این ادعاها تنها به نشان دادن عکس های یک نفره بایدن و کلینتون اکتفاء می شود!
در این مستند گفته می شود که آقای مدحی با جو بایدن، معاون رییس جمهوری، و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، دیدار کرده است ولی برای اثبات این ادعاها تنها به نشان دادن عکس های یک نفره بایدن و کلینتون اکتفاء می شود!
نکته مهمتر این است که مدحی در دو سالی که به خارج آمده بود با رسانه های مختلف فارسی زبان مصاحبه کرده بود و بعضا صحبت های تند و تیزی علیه مقام های جمهوری اسلامی بر زبان رانده بود، ولی در مستند «الماسی برای فریب» اساسا کوچکترین اشاره ای حتی به یکی از مصاحبه های وی نمی شود.
چهارم: در گزارشی که خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، از پخش این مستند منتشر کرده و حتی در خود این مستند، اشاره می شود که محمدرضا مدحی قرار بوده برای تشکیل دولت در تبعید به پایگاهی نظامی در «تل آویو»- پایتخت اسرائیل- منتقل شود ولی با تلاش «سربازان گمنام امام زمان»، نجات یافته و به داخل کشور انتقال یافته است. این بخش از مستند که بیشتر به یک نمایش جیمز باندی می ماند این گمان را تقویت می کند که آقای مدحی در یک کشور ثالث ربوده شده و برای بهره برداری، به ایران منتقل شده است.
با توجه به وضعیتی که محمدرضا مدحی در این مستند داشته و به احتمال زیاد در یک «خانه امن» وزارت اطلاعات زندانی است، به نظر می رسد که سرنوشت وی شبیه شهرام امیری شده که سال گذشته با استقبال معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی وارد فرودگاه تهران شد ولی بعد رسانه ها و شخصیت های محافظه کار خواستار پاسخگویی اش به اتهام های جاسوسی علیه او شدند.
ظاهرا محمدرضا مدحی یکی از آخرین نمونه های کلاهبرداری سیاسی وابستگان به نظام جمهوری اسلامی باشد که قصد فروش اطلاعات ادعایی خود به سرویس های خارجی را دارند ولی از آنجایی که فاقد ارزش بوده و هیچگونه توفیقی به دست نمی آورند، این بار در دام وزارت جمهوری اسلامی افتاده و با تهدید و تطمیع، به بازیگر در خدمت وزارت اطلاعات تبدیل می شوند.
هدف جمهوری اسلامی ایران از پخش «الماسی برای فریب»، بی اعتبار کردن اپوزیسیون خارج از کشور، کاشتن تخم شک و تردید در باره ماهیت همه کسانی است که در دوسال گذشته به عنوان مخالف از ایران خارج شده اند، و همچنین منحرف کردن افکار عمومی از سالگرد انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری سال 1388 است که شدت برخوردهای نیروهای امنیتی با معترضان در این مدت، بسیاری را در داخل کشور به فکر براندازی جمهوری اسلامی انداخته است.