گزارش روزهای اخیر روزنامه های ایران مبنی بر بیماری محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر به بحث ها در باره وضعیت جسمانی او و احتمال شرکت نکردن این اصولگرای تندرو در انتخابات ریاست جمهوری دامن زده است.
روزنامه اعتماد در شماره روز چهارشنبه، دوم بهمن، خود نوشت که تمام برنامه های آقای احمدی نژاد برای آخر هفته لغو شده است و از جمله وی نه در همایش حمایت از مردم غزه در دانشگاه تهران حضور یافت و نه اینکه به استان کرمانشاه سفر کرد.
بیماری رییس جمهوری ایران در سال 1387 پس از آن به محل بحث در محافل سیاسی و رسانه ای ایران و حتی خبرگزاری های خارجی تبدیل شد که وی در اردیبهشت ماه به مدت سه هفته تمام فعالیت های خود را به حال نیمه تعطیل در آورد.
در هفته اول اردیبهشت اعلام شد که وی در خراسان رضوی بیمار شده است. سپس یک هفته بعد سفر به استان گلستان را به صورت ناقص انجام داد و در نهایت برنامه های دیگر خود را لغو کرد. علت بیماری وی نیز کسالت و فشار ناشی از خستگی و کار زیاد اعلام شد. گزارش کامل اینجا.
در مورد اخیر نیز «سرماخوردگی» به عنوان دلیل بیماری محمود احمدی نژاد عنوان شد. به نظر می رسد که دولت نهم به این نتیجه رسیده است تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری واکنش ها نسبت به وضعیت آقای احمدی نژاد را ارزیابی کند.
برخی از تحلیل ها بیانگر آن است که رییس جمهوری ایران در صدد جلب همدلی و ترحم نسبت به عملکرد خود است و اینکه با تحریک افکار عمومی، خود را فردی کوشا و پر کار معرفی کند که به دلیل فشار بیش از حد بر خود مرتب در بستر بیماری می افتد.
تحلیل دوم این است که آقای احمدی نژاد واقعا بیمار است ولی بیماری او نه از کسالت و فشار کار که می تواند دلیل حادتری داشته باشد و احتمالا به همین دلیل شاید نتواند در انتخابات شرکت کند.
فراتر از اینکه کدامیک از این تحلیل ها می تواند درست باشد و سرانجام آقای احمدی نژاد در انتخابات شرکت خواهد کرد یا نه، مسئله این است که وی در طول سه سال و نیم گذشته برای ایران و مردم آن به جز بی اعتباری در سطح جهان، نابسامانی اقتصادی و مالی، تشدید فضای دیکتاتوری و سرکوب، نقض فزاینده حقوق بشر و یاس و نا امیدی در کشور عملا دستاورد دیگری نداشته است.
موقعیت ایران در جهان در حال حاضر به شدت تنزل کرده است و جامعه ایران به نسبت حتی سه سال و نیم گذشته بسیار پسرفت داشته است. به همین دلیل، صحنه انتخابات آینده می تواند محل جدال نامزدهایی باشد که چون محمود احمدی نژاد می خواهند به این روند ادامه دهند یا کسانی که حداقل سد راه این تخریب های گسترده در عرصه اقتصاد و جامعه ایران شوند.
در هر صورت نتیجه انتخابات هر چه باشد بعید است که بتواند تغییر خاصی در سیاست های کلی جمهوری اسلامی نسبت به دنیای خارج ایجاد کند و یا تحولات اساسی را در اقتصاد و اوضاع سیاسی داخلی بوجود آورد. چرا که روند سی سال گذشته و بویژه دو دهه اخیر نشان داده است که این روسای جمهور ایران نیستند که در این زمینه تاثیر گذار هستند بلکه رهبر جمهوری اسلامی است که بر اساس اصل 110 قانون اساسی دارای اختیارات فزاینده ای است و عملکرد وی بیانگر نوعی شبه دیکتاتوری سنتی است که در زر ورق قوانین مدرن پیچیده شده است.
تا زمانی که رهبر ایران به این نتیجه نرسد که روند کنونی باید تغییر یابد و یا فشار بدنه اجتماعی ایران وی را وادار به این کار نسازد بدون تردید سال های آینده را نیز باید چونان امروز سپری کرد با این تفاوت که این زمان است که برای ایران و مردم آن در حال از دست رفتن است.