۱۰ دی ۱۳۸۷

حوادث غزه؛ محکی تازه برای میزان نفوذ جمهوری اسلامی ایران

حمله اسرائیل به نوار غزه که از روز شنبه، 27 دسامبر، آغاز شد موجی از واکنش های بین المللی را به همراه داشت و در ایران نیز به مانند هر رویداد دیگری از این دست در قبال فلسطینی ها، طوفانی از اظهار نظرها و تبلیغات دولتی رسانه های ایران را پر کرد.


ولی آنچه که این دوره را از حوادث پیشین متمایز می کند یکی پیام شدید و تند آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، به مسلمانان جهان بود که در آن خواستار دفاع از مردم غزه شد و در رویکردی فتوا گونه، کشته شدگان در این راه را «شهید» نامید.


به نظر می رسد که این اقدام برای سوار شدن بر موجی سیاسی علیه اسرائیل بود که در کشورهای اسلامی به راه افتاده است و جبهه مخالفان صلح میان فلسطینی ها و اسرائیل را تقویت کرده است.


ایران که مخالف صلح خاورمیانه است با دمیدن بر آتش تبلیغات علیه اسرائیل سعی دارد تا مسلمانان جهان را به نفع گروه های تندروی حماس و جهاد اسلامی بسیج کرده و اردوگاه میانه روتر اعراب را به انزوا بکشاند.


تقویت تندروها در کشورهای اسلامی برگ برنده ای به دست جمهوری اسلامی خواهد داد تا بر میزان نفوذ خود در خاورمیانه افزوده و اهرم فشار بزرگی را در مقابل دولت های عربی و غربی به دست آورد.


دوم اینکه، برای نخستین بار برخی از گروه های موثر محافظه کار در مسیری افتادند که پیشتر تندروهای افراطی جمهوری اسلامی چاه آن را کنده بودند. فراخوان جامعه روحانیت مبارز برای ثبت نام از داوطلبان «عملیات استشهادی» یا به تعبیر درست تر، «انتحاری» به ظاهر نشانه ای از تقویت دایره افراطی گری در ایران است ولی در واقع ادامه سیاستی است که جمهوری اسلامی به آن دامن می زند.


این سیاست نیز ایجاد هراس در منطقه خاورمیانه و حامیان اسرائیل است که در صورت اقدام های بیشتر علیه گروه هایی که با جمهوری اسلامی همسویی دارند منافع آنها می تواند با بسیج نیروهای شهادت طلب به خطر افتد. ولی نکته در اینجا است که چنین اهرمی عملا کارایی ندارد چرا که دایره انجام اقدامات انتحاری علیه اسرائیل محدود است و تنها مسیر آن جنوب لبنان است؛ چرا که نه از مصر و نه از کرانه باختری راه انجام حملات استشهادی بسته شده است.


در نهایت، چنین تبلیغات گسترده ای که در رسانه های بین المللی نیز بازتاب فراوانی داشته است، به فرض موجود و اتهامی که بر جمهوری اسلامی زده شده بیشتر دامن می زند که ایران از تروریست ها حمایت می کند و مانع تحقق دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار یکدیگر است.


در عرصه داخلی نیز چنین تبلیغاتی برای به حاشیه بردن خواسته های مشروع مردم ایران یعنی، رفاه، آزادی و آرامش است که در سه دهه گذشته از زندگی شهروندان ایرانی رخت بر بسته است.


به نظر می رسد که ایران قصد دارد یا مستقیم و یا از طریق عوامل خود در منطقه، مردم کشورهای عربی را تهییج و حتی آنها را به شورش علیه حاکمان خود وادار سازد. اظهارات شیخ حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، که از مردم مصر برای ریختن به خیابان ها و باز کردن مرز رفح با غزه دعوت کرده بود در این راستا صورت گرفته است.


زیر سوال بردن موضعگیری کشورهای عربی و توهین به سران آنها در راهپیمایی های ایران نیز برای تحریک این کشورها صورت می گیرد تا آنچه را که جمهوری اسلامی خواهان آن است بر زبان بیاورند.


شاید بحران غزه را بتوان محکی تازه برای میزان نفوذ هر یک از گروه های درگیر در آن، بویژه جمهوری اسلامی ایران، دانست و اینکه آیا اسرائیل خواهد توانست آن چنان که ادعا می کند راکت پرانی گروه حماس را متوقف کند.


یا اینکه حماس و جهاد اسلامی با ادامه مقاومت خود، اسرائیل را وادار به ترک حملات می کنند که در این صورت پیروزی با جمهوری اسلامی و هواداران آن در منطقه است.

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۲۵ آذر ۱۳۸۷

آیت الله خامنه ای و تحریف تاریخ جنبش دانشجویی

آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه، 24 آذرماه و بدون اطلاع قبلی به دانشگاه علم و صنعت رفت تا به گفته رسانه های ایران با دانشجویان دیدار کند.

این دیدار چند روز پس از آن صورت گرفت که خبرها حاکی از آن بود که آقای خامنه ای ملاقات با دانشجویان در روز 16 آذرماه را لغو کرده است. اینجا

خبر اولیه مربوط به حضور آقای خامنه ای در دانشگاه علم و صنعت از سوی وزیر علوم و فناوری اعلام شده بود.

به هر صورت، دیدار روز یکشنبه رهبر ایران، واجد نکاتی است. نخست اینکه، از شعارهای افراد حاضر در دانشگاه علم و صنعت برای دیدار با رهبر ایران چنین بر می آید که آنها وابسته به گروه های شبه نظامی نظیر بسیج بودند که با هماهنگی قبلی در جلسه با آقای خامنه ای حضور پیدا کردند.

شعارهایی چون «اين همه لشكر آمده، به عشق رهبر آمده»، یا «اي عشق ما اي يار ما، اي رهبر و دلدار ما، فرمانده كل قوا، اي قافله سالار ما» و شعارهای دیگر معمولا توسط نیروهای نظامی و شبه نظامی مورد استفاده قرار می گیرد و نه دانشجویان.

از سوی دیگر، سر زده بودن این دیدار به معنای آن است که قبلا در باره حضور آقای خامنه ای در دانشگاه هیچ گونه اطلاع رسانی نشده بود لذا بعید بود که در همان روز و به سرعت و بدون برنامه ریزی قبلی بتوان جمعیتی را گردهم آورد که به گفته خبرگزاری فارس سه هزار نفر تخمین زده می شدند.

دوم اینکه، رهبر ایران در این دیدار سخنانی ایراد کرد که حاکی از حمایت قاطع و کامل او از محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری، بود و اینکه با این جانبداری همه جانبه می توان به میزان آزاد بودن انتخابات آینده ریاست جمهوری پی برد.

سوم اینکه، آیت الله خامنه ای در دیدار روز یکشنبه برخی اظهارات عجیب و غریب بر زبان آورد که نه تنها با واقعیات تاریخی همخوانی ندارد بلکه در تضاد با آن است. یکی از این نکات عجیب و غریب، در باره همراهی جنبش دانشجویی ایران با روحانیت بود که وی در این خصوص گفت: «جنبش دانشجويي با آغاز نهضت روحانيت در سال 1342 به اين حركت عظيم پيوست و دانشجو و دانشگاه دوشادوش روحانيت به يكي از بازوهاي اساسي نهضت روحانيت و يكي از عوامل پيروزي انقلاب اسلامي تبديل شدند. »

قسمت دوم این گزاره که دانشجویان نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشتند، گزاره صحیحی است ولی در باره قسمت اول باید گفت که رهبر ایران سخت به بیراهه رفته یا تاریخ را دستکاری کرده است.

زمانی که آخرین حلقه های مبارزات مسالمت آمیز در ایران با دستگیری رهبران نهضت آزادی در سال 1343 و محاکمه آنها در دادگاه نظامی به پایان رسید جنبش دانشجویی ایران که از احزاب و گروه های سیاسی و مبارزه قانونی سرخورده شده بود راه خود را جدا کرد و با گرایش به جنگ مسلحانه در دامن چپ مارکسیستی غلطید.

شکل گیری سازمان مجاهدین خلق از درون نهضت آزادی که در ابتدا ماهیتی اسلامی داشت و سپس مارکسیست شد، فعالیت گروه هایی چون چریک های فدایی خلق، گروه فلسطین و گروه تربیت حیدریه (دامغانی – راد) که جملگی ریشه دانشجویی داشتند حاکی از آن است که جنبش دانشجویان در این سال ها اصولا هیچ قرابتی با روحانیت نداشت.

حتی چپگرایی جنبش دانشجویی از خرداد 1342 تا زمان پیروزی انقلاب بهمن 1357 تا جایی پیش رفت که روحانیون منبری و کسانی که بعدها در نظام جمهوری اسلامی ایران به مقام های عالی رسیدند آنها را طرد و تکفیر کردند.

به نظر می رسد که مطالعه و بررسی بی طرفانه وقایع تاریخی بخشی از وظیفه ای است که نه تنها برعهده هر ایرانی است بلکه رهبران جمهوری اسلامی به طریق اولی باید آن را در دستور کار خود قرار دهند.

ولی ظاهرا قرار است که تاریخ قبل از انقلاب به سرنوشت تحلیل های دم دستی و خام دستانه ای دچار شود که هر یک از مقام های جمهوری اسلامی به خود حق می دهند در جایگاه یک تاریخدان آن را بازخوانی کنند.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis