۵ اردیبهشت ۱۳۹۰

جنجالی دیگر؛ این بار بر سر جنازه یک سردار شهید

در روزهای اخیر و در میان دعواهای رهبر و رییس جمهوری اسلامی ایران بر سر وزارت اطلاعات، جنجالی دیگر بالا گرفته است که مربوط به یافتن اجساد کشته شدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق از سوی بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس است.

داستان از این قرار است که سید محمد باقرزاده، رییس این بنیاد اخیرا اعلام کرده است که جنازه عبدالحسین برونسی، فرمانده سپاه جوادالائمه، را پس از 27 سال از زمان شهادت او پیدا شده و به خانواده اش اطلاع داده اند.

اما پسر این «شهید» خواستار تکذیب خبر پیدا شدن جسد پدرش شده و استدلالی شاهکار و در عین حال خنده دار در رد آن مطرح کرده است. 

وی می گوید که پیدا شدن جسد پدرش نمی تواند درست باشد چرا که وی در آخرین دیدار خود گفته بود: «شک نکنید، جنازه من بر نمی گردد و اگر بعد از چند سال استخوانی آوردند و گفتند این مال من است، باور نکنید...!»

رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس هم عصبانی شده و گفته که «دست های مرموزی برای تقابل با نظریه رسمی نظام درباره کشف پیکر شهید برونسی» به کار افتاده است! اینجا

از نظر آقای باقرزاده، نظریه رسمی نظام در مورد پیدا کردن شهدا بر این اصل استوار است که اگر پلاکی همراه جسدی پیدا شد به معنی این است که متعلق به همان جسد است. وی حتی این موضوع را که برای اطمینان بیشتر آزمایش دی ان ای صورت بگیرد، رد کرده است.

حالا وسط این جنجال ها، سایت تابناک- وابسته به محسن رضایی- برای به تعالی رساندن مقام این سردار شهید، دروغ های شاخدار بهم بافته و ترک تحصیل وی در کلاس چهارم دبستان را ناشی از «روحیه ستیزه جویی با کفر و طاغوت» دانسته است. اینجا

تابناک گفته که این روحیه شهید، «از همان اوان کودکی با جانش عجین می گردد. کما اینکه در کلاس چهارم دبستان، به خاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی، و فضای نامناسب درس و تحصیل، مدرسه را رها می کند.»

فکر کنید که این طرف 11 ساله بوده و بعد به این درک والای سیاسی رسیده است!!!


این اتفاق سبب شده تا کام مسئولان بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس تلخ شود و رییس آن گفته است که اگر خانواده شهید حاضر به قبول جسد و تایید هویت وی نشوند ما ناچاریم که وی را به عنوان شهید گمنام در دانشگاه فردوسی مشهد دفن کنیم. اینجا

اینگونه استدلال ها تنها بیانگر سوء استفاده مقام های جمهوری اسلامی از کشته شدگان جنگ ویرانگر ایران و عراق است که نشان می دهد آنچه برای آنها مهم است، نه مقام یک شهید بلکه امکان بهره برداری سیاسی و ایدئولوژیک از جسد وی است.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱ اردیبهشت ۱۳۹۰

اگر احمدی نژاد منتخب واقعی ملت است، چرا حق عزل وزیر ندارد؟


برکناری و سپس دخالت علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی برای ابقاء حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، در سمت خود تحلیل ها و تفسیرهای مختلفی در چند روز گذشته در پی آورد که حاکی از آشکار شدن اختلاف میان محمود احمدی نژاد با بالاترین مقام سیاسی و مذهبی نظام اسلامی است.

اما در این میان چند نکته مهم وجود دارد که باید بدان اشاره کرد. نخست اینکه، این رخداد، طلیعه رویدادهای بزرگتر و مهمتر در ماه های آینده است که با نزدیک شدن به انتخابات روز 12 اسفند مجلس شدت بیشتری خواهد گرفت. بر اساس این ضرب المثل که «سالی که نکوست از بهارش پیداست»، می توان در انتظار ماند که جناح به ظاهر یکدست اصولگرایان با چه سرعتی دچار شکاف شده و در آستانه انتخابات مجلس درگیری های سیاسی عمیقی را تجربه خواهد کرد.

نکته دوم اینکه، پس از انتخابات جنجال برانگیز 22 خرداد 1388، معترضان و رهبران مخالفان بارها بر تقلب در شمارش آراء و انتخاب غیر قانونی محمود احمدی نژاد پافشاری کردند. میرحسین موسوی و مهدی کروبی به طور مشخص از «مهندسی آراء» سخن به میان آوردند و خواستار ابطال نتیجه آن شدند.

آیت الله علی خامنه ای به عنوان فصل الخطاب در نظام جمهوری اسلامی یک تنه وارد میدان شد و اعلام کرد که انتخابات سالم برگزار شده و 85 درصد مردم به صورت پر شور در انتخابات شرکت کردند. وی، محمود احمدی نژاد را منتخب آراء 24 میلیون یا 63 درصد رای دهندگان دانست و خواستار پایان اعتراض ها شد.

هواداران دولت و رهبر در دو سال گذشته بر طبل رای 63 درصدی محمود احمدی نژاد کوبیدند و آن را به رخ مخالفان کشیدند. روزنامه کیهان نیز که این روزها شمشیر مخالفت با دولت احمدی نژاد را از رو بسته است، در طعنه به مخالفان، بارها رای کروبی را کمتر از آراء باطله دانست.

با این توصیف، رهبر جمهوری اسلامی تمام تخم مرغ های خود را در سبد احمدی نژاد قرار داد و در دو سال گذشته به شدت از «رییس جمهور منتخب مردم» حمایت کرد. انتظار می رود زمانی که فردی منتخب واقعی 63 درصد رای مردم است و نه برکشیده توسط نظامیان و ناشی از تقلب های گسترده در انتخابات، صاحب این اختیار باشد که بر اساس قانون اساسی، وزیران خود را منصوب و هر زمان که خواست بتواند آنها را عزل کند.

اگر رای آقای احمدی نژاد واقعی است و این «انتخاب مردم» از سوی جمهوری اسلامی روی سر گذاشته می شود، چگونه است که رهبر جمهوری اسلامی به خود حق می دهد تا وزیر معزول اطلاعات را به سر کار خود باز گرداند. مگر نه اینکه 63 درصد رای دهندگان، به محمود احمدی نژاد اعتماد کرده اند و او حق دارد بر اساس قانون اساسی در مورد کابینه خود تصمیم گیری کند؟ رهبر جمهوری اسلامی بر اساس کدام حق مانع انجام این اختیار می شود؟ آیا این حرکت رهبر جمهوری اسلامی ایران خط بطلانی بر ادعاهای دو ساله نظام جمهوری اسلامی ایران در مورد برگزاری انتخابات سالم و بدون تقلب در خرداد 1388 نیست؟

 آیا نباید از این رفتار سیاسی به عنوان شاهدی زنده بر این واقعیت استفاده کرد که انتخابات یاد شده، مهندسی شده از سوی آیت الله خامنه ای، سپاه پاسداران و نیروهای بسیج بود تا منتخب واقعی مردم روی کار نیایید؟ آیا رهبر جمهوری اسلامی به این اندیشیده است که دچار چه تناقض گفتاری و کرداری در حمایت از محمود احمدی نژاد و بعد وتوی تصمیم های وی شده است؟

به نظر می رسد محمود احمدی نژاد قصد داشته تا از این برگ برنده استفاده کرده و بالاترین اختیاری که یک رییس جمهور تاکنون داشته است را تحقق ببخشد. اما به نظر می رسد در حالی که خامنه ای بازی باخت- باخت را آغاز کرده است، محمود احمدی نژاد هنوز فرصت های دیگری در اختیار دارد تا نشان دهد آیا همچنان مهره کودتاگران است یا قرار است خود نقشی مهمتر در صفحه شطرنج ایران ایفاء کند.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis