۲۵ تیر ۱۳۸۶

اعتراف گیری؛ شو تلویزیونی یا رفتار سیاسی جمهوری اسلامی؟

دستگاه اعتراف گیری جمهوری اسلامی بار دیگر به کار افتاده و این بار دامان هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش، پژوهشگران ایرانی – آمریکایی های بازداشت شده توسط وزارت اطلاعات را گرفته است. اینجا

براساس گزارش خبرگزاری های ایران، قرار است برنامه های تهیه شده از اعترافات این دو نفر در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه، ۲۷ و ۲۸ تيرماه از شبکه اول تلویزیون دولتی ایران پخش شود.

پخش چنین برنامه ای در زمانی صورت می گیرد که تنش در روابط ایران و آمریکا به طور فزاینده ای افزایش یافته است و ظاهرا مقامات جمهوری اسلامی می کوشند تا به فشارهای واشینگتن علیه خود پاسخ دهند.

به نظر می رسد که جمهوری اسلامی برای مصرف داخلی و نشان دادن حلقه های به اصطلاح «توطئه چینی» خارج در داخل ایران افراد بی دفاع را بازداشت و آنها را مقابل دوربین های تلویزیونی وادار به اعتراف می کند.

سیستم اعتراف گیری از طریق مصاحبه های تلویزیونی یا مطبوعاتی، شیوه نظام های ایدئولوژیک از مارکسیستی گرفته تا توتالیترهای مذهبی است که با نشان دادن چهره ای عاجزانه از افراد دربند و تحت فشارهای جسمی و روحی، ابزاری برای جلوه دادن قدرتمندی خود جستجو می کنند.

در نظام اعتراف گیری، فرد به عنوان موجودی مسلوب الاختیار و فاقد هرگونه اراده ای در مقابل دوربین تلویزیونی و یا میکروفون خبرنگاران «خودی» قرار می گیرد و آنچه که به وی «حقنه» شده است را بدون کم و کاست بر زبان می آورد.

چنین اظهاراتی نه برای مردم فرهیخته و آگاه به مسائل دنیا که برای عوام و هواداران دو آتشه نظام ایدئولوژیک جذابیت پیدا می کند و گرنه کیست که نداند در دنیای ارتباطات گسترده کنونی چگونه می توان این روش و رفتار سیاسی را باور کرد.

دولت محمود احمدی نژاد که بر پایه پوپولیسم شکل گرفته است بازگشتی اصولی دارد به شیوه های اوایل انقلاب؛ که در آن وابستگان به گروه های سیاسی و مخالفان رژیم جمهوری اسلامی مقابل دوربین ظاهر شده و به اعتراف مشغول می شدند.

اما آنچه که آن دوره را از این دوره متمایز می کند شیوه اعتراف گیری است. در اوایل انقلاب اعترافات در ظرف زمانی هیجانات انقلابی، سرکوب، شرایط جنگی و برای یک جامعه با آگاهی کمتر صورت می گرفت اگرچه سعی می شد بار استدلالی آن بیشتر باشد.

ولی در دوره کنونی، گرچه شرایط سرکوب به مانند اوایل انقلاب و با رویکرد خشونت بار نیست ولی تلاش می شود نگاه ترس بار همچنان در جامعه حاکم باشد. نکته اساسی این است که مردم ایران با گذشته تفاوت بسیاری کرده اند و میزان آگاهی جامعه بالا رفته است لذا پخش اعترافاتی که با ابزارهای ارتباطی فعلی راه های زیادی برای خنثی کردن آن وجود دارد معلوم نیست با چه هدفی صورت می گیرد.

به نظر می رسد در نهایت مردم پای صفحه های تلویزیون خود می نشینند و چنین شو تلویزیونی را مشاهده می کنند و در نهایت به خود می گویند که چه بلایی سر این افراد را آورده اند که مجبور به اعتراف شده اند.

سرانجام اگر بحثی هم صورت گیرد همان شب به پایان می رسد و نتیجه چندانی عاید دست اندرکاران پروژه اعتراف گیری نخواهد کرد ضمن آنکه بسیاری از اعتراف کنندگان بعدها و پس از آزادی خود رسما اعلام خواهند کرد که تحت فشارهای زیاد مجبور به گفتن سخنان غیر واقعی مقابل دوربین شده اند.

به راستی چنین اعترافاتی چه سودی برای نظام جمهوری اسلامی که در حال حاضر زیر فشارهای حقوق بشری و بین المللی نیز قرار دارد خواهد داشت؟

بی تردید این اعترافات تنها پرونده حقوق بشری ایران را سنگین می کند که در حال حاضر نیز مردم زیر بار آن کمر خم کرده اند.زادی

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۳ تیر ۱۳۸۶

پرس تی وی و زنان دکولته پوش

شبکه پرس تی وی به عنوان کانالی تلویزیونی که از سوی صدا و سیمای ایران روز یازدهم تیرماه ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرد، عزم جمهوری اسلامی برای تبلیغ دیدگاه و ارزش های خود را به نمایش گذاشت

این شبکه با سخنان محمود احمدی نژاد راه اندازی شد و وی در سخنان خود هدف از برنامه های این شبکه را رساندن صدای ملت های مستضعف به دیگران اعلام کرد.

بدون تردید، آنچه که انقلاب اطلاعاتی جدید را در دنیا شکل داده است سرعت اخبار و تنوع منابع خبری است که باعث شده تا مخاطبان امکان انتخاب های بیشتری برای برآورده ساختن نیازهای خود داشته باشند.

از این روست که رقابت گسترده ای در میان رسانه های دیداری و شنیداری و حتی مکتوب در جریان است تا بخش بزرگتری از بازار اطلاع رسانی و سرگرمی را به خود اختصاص دهند.

ورود یک رسانه جدید در عین حال که باعث تنوع بخشی بیشتر به منابع خبری خواهد شد عرصه رقابت را تنگ تر خواهد کرد.

ایران در سال های اخیر سعی کرده که انحصار خبری را در عرصه رسانه های بین المللی درهم شکند و از این رو، اقدام به راه اندازی شبکه های رادیویی و تلویزیونی مختلف از قبیل سحر کرد به دلیل بافت ایدئولوژیک آنها عملا راه به جایی نبرد و شکست خورد.

تجربه موفق الجزیره که با بهره گیری از خبرنگاران حرفه ای، بودجه کلان شیخ نشین قطر و استقلال واقعی توانست در دنیای عرب جایی مهم برای خود باز کند سبب شد تا این الگو از سوی مسئولان جمهوری اسلامی با راه اندازی شبکه العالم سرمشق قرا گیرد.

رویکرد مقامات ایران نیز در این زمینه، در اختیار داشتن تریبونی برای رساندن صدای خود به دنیا و تاثیر رسانه ای بر افکار عمومی جهان عرب بود که با سخنان آتشین محمود احمدی نژاد درباره اسراییل تقویت می شد.

اکنون که الجزیره، شبکه انگلیسی زبان خود را راه اندازی کرده است، مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر دست به کار شده و با تاسیس شبکه « پرس تی وی» در صددند تا رقبایی چون سی ان ان و بی بی سی را به چالش بکشانند.

اما در این رابطه چند نکته شایان توجه است. نخست آنکه میزان استقلال شبکه انگلیسی زبانی چون پرس تی وی تا چه اندازه است و قرار است آن خط مشی ای که رییس جمهوری ایران برای آن ترسیم کرده است دنبال کند یا در مسیر کار خود استقلال عمل نشان دهد؟

در صورت دنبال کردن خط مشی ارائه شده، بحث «استقلال» محلی از اعراب ندارد و در صورت استقلال و حرفه ای گری، اهداف پایه گذاران آن تامین نخواهد شد. چرا که مخاطبان بدنبال شنیدن نظرات ایدئولوژیک نیستند بلکه برای آنچه اهمیت دارد، دسترسی سریع به اخبار و صحت آن است. لذا به نظر می رسد این تناقض در آینده دامن پرس تی وی را خواهد گرفت.

دوم آنکه چگونه می توان شبکه ای را برای مخاطب خارجی راه اندازی کرد که در نمایش تصاویر و زیر پا گذاشتن خط قرمزهای جمهوری اسلامی آزادی کامل دارد ولی همزمان اجازه پخش در داخل نداشته باشد. این درحالی است که آستانه تحملی که برای این شبکه تعریف شده است برای رسانه های داخلی وجود ندارد و آنها با کوچکترین بهانه ای به محاق توقیف می روند.

نگارنده در شب دوم راه اندازی این شبکه شاهد بود که تصاویر نمایش داده شده از پرس تی وی که در قالب پخش گزارشی درباره روسیه صورت گرفت بر طبق اصول و معیارهای شرعی علمای جمهوری اسلامی و قوانین دست وپاگیر رسانه ای ایران «حرام » به شمار می رود.

شاید اگر ذره ای از تصاویر زنان دکولته پوش با لباس های توری یا دختران گیتار زن نمایش داده شده در این برنامه، در رسانه های ایران پخش می شد، چه بحران هایی که رخ نمی داد و چه اعتراض های غلاظ و شدادی که صورت نمی گرفت. چه بسا پخش کنندگان چنین تصاویری باید روزها و شب های بسیاری را در زندان انفرادی می گذراندند تا نوبت دادگاه آن برای پاسخگویی به «اعمال منافی عفت» خود فرا برسد.

شاید قضاوت برای ارزیابی چنین شبکه ای زود باشد و باید منتظر روزهای آینده بود که میزان موفقیت آن را سنجید ولی بدون تردید عملکرد چنین شبکه هایی زمانی آشکار خواهد شد که نگاه آنها به بحران های دامنگیر جمهوری اسلامی از قبیل پرونده اتمی، وضعیت حقوق بشر و شورش های مقطعی مورد رصد قرار گیرد.

این هم نمونه ای از یک گاف بزرگ در پرس تی وی. اینجا کلیک کنید.

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۱ تیر ۱۳۸۶

آینده ناپایدار

در روزهای اخير بحث سهميه بندی شدن بنزين در صحبت های مردم و محافل سياسی و رسانه ای ايران و خارج از کشور داغ است و البته هنوز مشخص نيست که سرانجام اين موضوع به کجا ختم می شود.

در کل بايد گفت که گرچه اقدام کنونی برای سهمیه بندی بنزین در ایران قابل اعتناست و افسوس خورد بر آن همه بنزين هايی که در ساليان گذشته به ثمن بخس دود شد و به هوا رفت ولی نکته در اینجاست که شرایط امروز ایران برای تعقیب چنین موضوعی بسیار متفاوت تر از سالیان گذشته است.

شايد اگر دولت های پيشين نیز چنين کاری کرده بودند فرهنگ استفاده از سرمايه های ملی تاکنون در کشور نهادينه شده بود ولی واضح بود که آن دولت ها بدلیل عواملی چند قادر به تعقیب چنین سیاستی نبودند.

نخست آنکه دولت های سابق (هاشمی و خاتمی) گرچه به بواسطه ساختار تکنوکرات خود و حضور مديران تحصيلکرده در سمت های مختلف اجرايی با معضل يارانه ها که به ميلياردها دلار بالغ می شد آشنايی کاملی داشتند، ولی از حمايت کامل رهبر جمهوری اسلامی برای حل اين مسئله برخوردار نبودند.

در واقع نگرانی از واکنش گسترده مردم و نرمش نشان دادن نيروهای انتظامی بويژه در دوران خاتمی که اوج آن در حادثه ۱۸ تيرماه رخ داد، سبب شده بود تا چشم انداز کنترل اوضاع تيره و تار شود.

از سوی ديگر، همراهی نکردن مجلس پنجم در اختيار محافظه کاران در دور اول رياست جمهوری خاتمی و فقدان اراده نزد مجلس ششم، عامل ديگری برای تحقق نيافتن حذف يارانه های سوخت از چرخه اقتصاد ايران بود.

مسئله ديگر به فضای بين المللی باز می گشت که گرچه ايران بواسطه بحث تروريسم و حقوق بشر مورد انتقاد برخی نهادهای بين المللی بود ولی چون دولت خاتمی توانسته بود وجهه ای اصلاح طلبانه از خود به نمايش بگذارد لذا نظام جمهوری اسلامی اين بخت را داشت تا فشار چندانی را بر دوش خود احساس نکند که مجبور شود سياست های سختگيرانه تری را در حوزه اقتصاد به مرحله اجرا درآورد.

اما دوره جديد تاريخ نظام جمهوری اسلامی فصل تازه ای از حيات آن محسوب می شود که نحوه حل و فصل چالش ميان آن با دنيای خارج می تواند آينده آن را مشخص کند. مهمترين عاملی که در حال حاضر بر روی اين نظام سياسی سايه افکنده است موضوع پرونده هسته ای ايران نزد قدرت های بزرگ بين المللی است.

جمهوری اسلامی سعی کرده که با طولانی کردن مسير حل و فصل پرونده عملا زمان را در اختيار گرفته و کشورهای غربی را وادار نمايد تا با پذيرش موقعيت ايران در سطح منطقه و همچنين جهان از طريق سلاح نفت، به مصالحه ای در این زمینه تن در دهد.

اما پر واضح است که هرچند جمهوری اسلامی تلاش به خرج می دهد تا با دادن کمترين امتياز به بيشترين دستاورد در اين مسير دست يابد، قدرت های بزرگ جهانی که بر شورای امنيت نيز سلطه دارند حاضر نيستند يک ايران اتمی را پذيرا باشند که در جهان سرشار از تهديد کنونی ، رفتار بين المللی آن مشخص و قابل پيش بينی نيست.

از اين روست که بحث تحريم ها همچنان موضوعی دامنه دار است و بيراه نيست که دولت محمود احمدی نژاد که به دولتی پوپوليست مشهور شده است به آرمان های عوام گرايانه خود پشت پا زده و مصالح کلان نظام جمهوری اسلامی را در نظر می گيرد.

حمايت آيت الله علی خامنه ای از طرح سهميه بندی بنزين بيانگر اين مطلب است که تصميم به اتخاذ چنين سياستی خارج از اراده آقای احمدی نژاد بوده و وی تنها مجری سياست آينده نگرانه ساختار سياسی حاکم بر ايران است.

به رغم تمام پيش بينی ها مبنی بر بروز اعتراضات گسترده در واکنش به سهميه بندی بنزين، بايد گفت که با توجه به موج سرکوب ها در ماه های گذشته در ايران چنين وضعيتی نمی توانست دامنه دار باشد و از اين رو شاهد بوديم که اعتراضات اوليه با کمترين تلفات به پايان رسيد هرچند که اين نمی توان تدوام آرامش و ثبات را برای آينده نیز پیش بینی کرد.

از سوی ديگر، رهبر جمهوری اسلامی در جمع مديران اجرايی جمهوری اسلامی از«استثنايی بودن» شرايط کنونی ايران داد سخن داده است که بيان اين نکته، بيش از آنکه نمايانگر وضعيت جامعه ايران و واقعيات موجود در آن باشد، سخنی از باب پشتگرمی دادن به دولت احمدی نژاد است تا زبان مخالفان و منتقدين آن در بيان ناکار آمدی اين دولت در دو سال گذشته قاصر شود.

به نظر می رسد که جمهوری اسلامی به روند کند تحريم های بين المللی چشم دوخته است تا پرونده آن یا مختومه شود يا به دستاوردی که در انتظار آن است دست يابد.

اما تردیدی نیست که جامعه ايران با توجه به تغيير ساختار اجتماعی و بافت فرهنگی آن تحمل تحريم های تازه را ندارد و بايد منتظر ماند و ديد که روند وقايع به کدام سو می رود. آيا ايران شاهد واکنش های غير قابل پيش بينی مردم خواهد بود يا جمهوری اسلامی در سايه ديپلماسی تهاجمی خود به خواست های خويش خواهد رسيد.

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

تاخیر ناخواسته

متاسفانه به دلیل مشغله کاری زیاد به روز کردن وبلاگ بارها به تاخیر افتاده است. و این در حالی است که همیشه دوست داشتم که حتی اگر شده هر روز مطلبی کوتاه در وبلاگ بگذارم.
حالا سعی می کنم که این کار رو انجام بدم و امیدوارم که نظرات دوستان راهگشا باشد
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis