
از طرف دیگر، زمانی که حزبی چون جبهه مشارکت در اوج قدرت قرار داشت و تمام نهادهای انتخابی را قبضه کرده بود چنان سرمست از پیروزی بود که حاضر نمی شد با نیروهای ملی – مذهبی یا افرادی چون هاشمی رفسنجانی حتی در یک نمای لانگ شات عکس بگیرد چرا که اولی را غیر خودی می دانست و دومی را نیز خودی نمی دانست! اما اصلاح طلبان پر از غرور زمان اصلاحات اکنون که از اسب قدرت فرو افتاده اند خود را در کناراین نیروهای سیاسی می نشانند تا درباره مسائل هسته ای گفت وگو کنند. گویی سران دو کشور با هم مذاکره می کنند!
پرسش این است که از یکسال پیش تاکنون چه چیزی عوض شده است؟ آیا مشارکت از قالب انحصارطلبی خود بیرون آمده و جامه مشارکت جویی را به تن کرده و دیگران را خودی می داند یا اینکه نیروهای دیگر شبیه " مشارکت " شده اند؟ فصل مشترک میان این نیروها در گفت وگو بر سر مسائل سیاسی ، منافع ملی است یا چاره جویی برای بازگشت به قدرت؟ اگر روزی دگر اقبال احزابی چون مشارکت یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بلند شود آیا این جلسات تکرار خواهد شد و نیروهای دیگر طرف مشورت قرار می گیرند یا اینکه رهبران اصلاح طلب فرصت سرخاراندن و فرصتی برای شنیدن دیدگاه های دیگران نخواهند داشت؟
به نظر می رسد در دوران فترت سیاسی ، احزاب به ظاهر فعال هر ازگاهی تحرکی از خود نشان می دهند تا خود را در حال بازی در نقش تازه ای جلوه دهند؛ حال آنکه این دسته از نیروهای سیاسی تنها احزاب موسمی هستند که در انتخابات جان می گیرند و در بقیه ایام به کمای سیاسی فرو می روند. جبهه مشارکت به جای آنکه نظرات و دیدگاه های خود را در چنین جلساتی و در حضور افراد معدودی مطرح کند بهتر است آنها را در سطح افکار عمومی طرح نماید تا هم جامعه بیشتر در جریان مسائل پشت پرده قرار گیرد و هم حکومت متوجه شود که تمام تحرکات و فعالیت هایش در معرض قضاوت قرار دارد. هرچند که به نظر می رسد نه نیروهای سیاسی ای چون جبهه مشارکت ، مرد این میدان هستند و نه دولت گوش شنوایی برای شنیدن صداهای مخالف دارد. لذا باید به عرصه سیاسی ایران چونان صحنه تئاتر نگریست که هر از گاهی بازیگری می آید و آن دیگری از سن خارج می شود چون نقش آفرینی اش تمام شده است.
0 نظر:
ارسال یک نظر