۶ خرداد ۱۳۸۵

عصر رادیو های تک موج در ایران

روزنامه اسرائیلی جروزالم پست در سایت اینترنتی خود تهدید ایران علیه این کشور را به صورت گسترده ای پوشش داده و صفحات ویژه ای را به این موضوع اختصاص داده است

در بالای این سایت آگهی افقی به چشم می خورد که پرچم ایران و تصویر احمدی نژاد در آن قرار داده شده و تیتر آن نیز این است : " تهدید ایرانی ". علاوه بر پوشش گزارش ها و اخبار مربوط به ایران در این سایت که امروزه در تمام رسانه های خبری دنیا به صورت کامل منعکس می شود ، بخش های تحلیلی و تصویری مفصلی درباره وقایع درون ایران نیز آمده است. به عنوان نمونه در یکی از این بخش ها بیوگرافی و گزیده اظهارات احمدی نژاد درباره اسرائیل آمده است. در بخش های دیگر می توان اطلاعاتی درباره تاریخ و سایت ایران ، وبلاگ ها ی ایرانی ، سرمقاله ها و یادداشت ها در روزنامه های مهم ایران ، کاریکاتور های احمدی نژاد و تصاویر ایران را مشاهده کرد.

نگاهی به تبلیغات این روزنامه اسرائیلی نشان می دهد زمانی که اصل بر آگراندیسمان کردن خطر یک کشوری باشد استفاده از ابزارهای تبلیغی به بهترین شکل آن نمود پیدا می کند. حال این وضعیت را با تبلیغات در ایران مقایسه کنید.آسان ترین راه در رسانه های ایرانی و بویژه رادیو و تلویزیون دولتی، دادن فحش و شعار مرگ بر آن کشور و استفاده از بدترین روش های تبلیغی برای مقابله با آن تهدید است که خود ضد تبلیغ است.

استفاده از روش های تبلیغی که خواننده را به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر قرار دهد امروزه امری پذیرفته شده در جهان به شمار می رود ولی در کشورهایی چون ایران که سطح فهم و شعور مخاطبان همیشه دست کم گرفته می شود دستگاه های تبلیغاتی از ساده ترین و بی زحمت ترین شیوه ها برای القاء پیام های خود به مخاطبان بهره می جویند بی آنکه تاثیر زیادی بر افکار عمومی داشته باشد.

دم دست ترین این موضوعات مسئله بحران هسته ای است که هنوز برای بسیاری از مردم ایران مشخص نیست چرا کشور باید این همه هزینه پرداخت کند ولی شاهد دستاورد ملموس و مثبتی نیز نباشد. تنها شعاری که همواره در بوق و کرنا می شود این است که " انرژی هسته ای حق مسلم ماست ". آیا دستگاه تبلیغاتی کشور توانسته دلایل قانع کننده ای بیاورد که چرا انرژی هسته ای حق مسلم ماست و بدینوسیله مخاطبان خود را اقناع کند؟ نگاهی به روندعملکرد رسانه های ماه های گذشته خلاف این مسئله را نشان می دهد . به نظر می رسد تبلیغات یکطرفه حکومتی جای خود را بر اصل اقناع پذیری افکار عمومی داده است که به نوعی باز آفرینی عصر رادیو های تک موج در پشت دیوار آهنین اروپای شرقی سابق است.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۵

وقتی " شرق " رپرتاژ آگهی سفیر جدید انگلیس را چاپ می کند

روزنامه شرق که از قطب های رسانه ای کشور محسوب می شود در شماره امروز خود گفت وگویی با سفیر انگلیس در ایران به چاپ رسانده است که هم تیتر و هم محتوای آن بسیار جای تامل دارد. اینکه روزنامه شرق توانسته در شرایط کنونی بین المللی مصاحبه ای اختصاصی با ارشدترین دیپلمات انگلیسی در ایران انجام دهد نشان از حرفه ای گری و جایگاه برجسته این روزنامه در میان اصحاب سفارتخانه های خارجی دارد کما اینکه در گذشته نیز چنین امکانی برای شرق جهت گفت وگو با " سر ریچارد دالتون" سفیر پیشین انگلیس در تهران بوجود آمد و یا گفت وگوی این روزنامه با سفیر فرانسه

اما مسئله اساسی در چنین گفت وگویی که باید بر آن انتقاد کرد به سبک مصاحبه ، برجسته کردن آن و مهمتر از همه استفاده از یک عکس خانوادگی در قطع بزرگ درصفحه نخست روزنامه است. انتظار می رفت که مصاحبه ای از این دست و با توجه به حساسیت نسبت به نقش انگلیس در پرونده هسته ای ایران به صورت چالشی برگزار شود و گفت وگو کنندگان بتوانند با آقای سفیر بدون رودربایستی و از موضع یک خبرنگار جسور برخورد کنند ولی آنچه که در این مصاحبه به چشم می خورد پرسش های معمولی و پیش پا افتاده است که بیانگر آن است میهمانان ( یعنی خبرنگاران شرق ) آقای سفیر سعی داشته اند دل میزبان خود را نیازارند و حتی به پوشش کامل اظهارات تبلیغاتی وی در یکی از مهمترین رسانه های کشور مبادرت کنند.

نگارنده به هیچ رو موافق سیاست های اتخاذی توسط دولت اصولگرای احمدی نژاد در قبال پرونده هسته ای نیست و آن را به صلاح ایران نمی داند ولی بر این باور هم نیست سفیر یک کشور درگیر در چنین موضوع حساسی که سابقه ای منفی در تاریخ ایران نیز دارد این گونه در صفحات روزنامه شرق ترکتازی کند و بدون کمترین هزینه و چالشی به بیان دیدگاه های یکطرفه و همچنان از موضع استعمارگونه انگلیس بپردازد و از همه مهمتر ادعا کند که از موضع ایران حمایت می کند ولی در لابلای مصاحبه سر چماق را نشان دهد. ضمن آنکه پاره ای از اظهارات مثبت آقای سفیر بیشتر به تعارف می ماند تا واقعیت برآمده از سیاست انگلیس در قبال ایران. چرا که سیاست های واقعی این کشور را باید از نحوه برخورد آن با ایران در صحنه جهانی دید و نه در میان خطوط اظهارات سفیر آن در تهران.

پرسش اساسی که بد نیست دست اندرکاران روزنامه شرق به آن پاسخ گویند این است که چرا چنین امکان گسترده ای دراختیار سفیر انگلیس قرارداده اند بدون آنکه سوالات مهمی در آن طرح و مواضع وی به چالش کشیده شود؟ چگونه است که از گذشته دور تاکنون این امکان برای مقامات ایرانی در صفحات روزنامه های اروپایی مهیا نشده تا در چنین سطح گسترده ای به طرح دیدگاه های کشورمان در قبال مسائل فیمابین بپردازند ولی روزنامه های ایران این گونه دست و دلبازانه صفحات خود را مجانی در اختیار دیپلمات های خارجی قرار می دهند؟

از سوی دیگر، چاپ چنین مصاحبه ای که با عکس سفیر و دختر کوچکش همراه شده است بیشتر به یک رپرتاژ آگهی کاملی می ماند که بعید نیست حسادت بسیاری از بخش های آگهی روزنامه های مختلف را بر نیانگیخته باشد! به نظر می رسد که اقدام روزنامه شرق در برجسته کردن مصاحبه سفیر انگلیس در تمام صفحه اول خود که حرف تازه ای هم برای گفتن ندارد بخشی از بیماری ایرانیان در بیگانه پرستی و ذوق زدگی در قبال خارجیان است که نه تنها دامنگیر مردم عادی است بلکه روشنفکران و اصحاب رسانه ها نیز از آفت های آن مصون نیستند.

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۵

نشست های "مشارکت" در یک عصر ابری سیاسی

"محمدرضا خاتمي، دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامي با عزت‌‏الله سحابي و تني چند از فعالان ملي- مذهبي ديدار و پيرامون پرونده هسته‌‏اي ايران مذاكره كرد". این دست اتفاقات که بعضا با اطلاع رسانی ناقص همراه می شود تنها خاص ایران است که درجریان آن پاره ای از سران احزاب به دیدار یکدیگر می روند بدون اینکه نتیجه خاصی از نشست های آنها حاصل شود. نوع خبر تنظیم شده نیز هیچگونه اطلاعاتی در باب مسائل مطرح شده به بیرون درز نمی دهد تا مخاطبین در جریان محتوای مذاکرات قرار گیرند. در کل این گونه نشست ها را به یک دلیل مشخص باید بی خاصیت دانست چرا که ، هیچکدام از طرفین در ساختار رسمی قدرت حضور ندارند تا تاثیرگذاری جمع بندی آنها به عیان دیده شود از این رو، نشست های جریان های فوق تنها به یک گپ دوستانه دریک عصر ابری سیاسی همراه با صرف چای محدود می ماند که نه جامعه مدنی و نه جامعه سیاسی برای آن اهمیتی قائل نیستند

از طرف دیگر، زمانی که حزبی چون جبهه مشارکت در اوج قدرت قرار داشت و تمام نهادهای انتخابی را قبضه کرده بود چنان سرمست از پیروزی بود که حاضر نمی شد با نیروهای ملی – مذهبی یا افرادی چون هاشمی رفسنجانی حتی در یک نمای لانگ شات عکس بگیرد چرا که اولی را غیر خودی می دانست و دومی را نیز خودی نمی دانست! اما اصلاح طلبان پر از غرور زمان اصلاحات اکنون که از اسب قدرت فرو افتاده اند خود را در کناراین نیروهای سیاسی می نشانند تا درباره مسائل هسته ای گفت وگو کنند. گویی سران دو کشور با هم مذاکره می کنند!

پرسش این است که از یکسال پیش تاکنون چه چیزی عوض شده است؟ آیا مشارکت از قالب انحصارطلبی خود بیرون آمده و جامه مشارکت جویی را به تن کرده و دیگران را خودی می داند یا اینکه نیروهای دیگر شبیه " مشارکت " شده اند؟ فصل مشترک میان این نیروها در گفت وگو بر سر مسائل سیاسی ، منافع ملی است یا چاره جویی برای بازگشت به قدرت؟ اگر روزی دگر اقبال احزابی چون مشارکت یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بلند شود آیا این جلسات تکرار خواهد شد و نیروهای دیگر طرف مشورت قرار می گیرند یا اینکه رهبران اصلاح طلب فرصت سرخاراندن و فرصتی برای شنیدن دیدگاه های دیگران نخواهند داشت؟

به نظر می رسد در دوران فترت سیاسی ، احزاب به ظاهر فعال هر ازگاهی تحرکی از خود نشان می دهند تا خود را در حال بازی در نقش تازه ای جلوه دهند؛ حال آنکه این دسته از نیروهای سیاسی تنها احزاب موسمی هستند که در انتخابات جان می گیرند و در بقیه ایام به کمای سیاسی فرو می روند. جبهه مشارکت به جای آنکه نظرات و دیدگاه های خود را در چنین جلساتی و در حضور افراد معدودی مطرح کند بهتر است آنها را در سطح افکار عمومی طرح نماید تا هم جامعه بیشتر در جریان مسائل پشت پرده قرار گیرد و هم حکومت متوجه شود که تمام تحرکات و فعالیت هایش در معرض قضاوت قرار دارد. هرچند که به نظر می رسد نه نیروهای سیاسی ای چون جبهه مشارکت ، مرد این میدان هستند و نه دولت گوش شنوایی برای شنیدن صداهای مخالف دارد. لذا باید به عرصه سیاسی ایران چونان صحنه تئاتر نگریست که هر از گاهی بازیگری می آید و آن دیگری از سن خارج می شود چون نقش آفرینی اش تمام شده است.

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۵


  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵

خبرگزاري هاي ايران يكدست مي شوند

روي كار آمدن دولت جديد با تغييرات گسترده اي همراه بوده است كه عمده آن در يكسال گذشته معطوف به بركناري مديران نزديك به طيف اصلاح طلب و جايگزيني آنها با نيروهاي ارزشي و وابسته به طيف اصولگراست. اكنون كه دولت تا حدودي از اين مسئله فارغ شده است رسانه هاي خبري در تيررس تغييرات قرار گرفته اند .
گزارش هاي جسته و گريخته حاكي از آن است كه خبرگزاري هاي ايسنا ، ايلنا و ايرنا در ماه هاي اخير شاهد تغييرات كم وبيش گسترده اي بوده اند كه جملگي با هدف يكسان سازي خط و مشي سياسي آنها در جهت حمايت همه جانبه از اقدامات دولت اصولگراصورت مي گيرد
اخراج گسترده خبرنگاران ايلنا كه تحت پوشش تعديل نيروي انساني انجام شد مقدمه اي براي آغاز اين روند به شمار مي رفت كه به جريان يكدست شدن كادرهاي آن سرعت بخشيد. همزمان در ايسنا و ايرنا كه شاهد تغيير مديريت بودند نيروهاي گروه سياسي درگير با حوزه دولت و مجلس يا به كناري گذاشته شدند و يا به گروههاي اقتصادي و اجتماعي انتقال داده شدند. اخبار تازه حكايت از آن دارند كه در مورد ايسنا تغييرات جديد و آن هم در سطوح مديريتي در راه است. سال گذشته " عبدالله فاتح " جاي خود را به معاون خويش يعني آقاي " نادعلي " داد و اكنون زمزمه هايي مبني بر كنار گذاشتن وي و جايگزيني آن با يكي از نيروهاي مشغول به كار در خبرگزاري فارس به گوش مي رسد
به نظر مي رسد دولت به جاي در پيش گرفتن راه " اقناع " افكار عمومي كه معمولا از كانال رسانه هاي گروهي صورت مي گيرد راه آسان تر " حقنه " كردن ديدگاه هاي خود از طريق يكسان سازي رسانه اي را در پيش گرفته است. آفت چنين روش هايي در بي ارزش ساختن رسانه هايي است كه طي سال هاي گذشته اعتباري براي خود كسب كرده بودند و اكنون مي روند كه با قرار گرفتن در دايره جريان هاي دولتي در مقابل جامعه مدني بايستند. جامعه مدني اي كه همين رسانه ها در تقويت آن ، سهم عمده اي ايفاء كردند
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵

نامه احمدي نژاد و سبد خالي سياست خارجي

نامه احمدي نژاد به رئيس جمهوري آمريكا برگ تازه اي از بازي هاي سياسي دولت اصولگرا در صحنه بين المللي است كه جهانيان در يكسال اخير به آن عادت كرده اند. بسياري انتظار داشتند كه وي در نامه خود به مسائل اخير و بحران هسته اي ايران بپردازد و راهكار معقولي كه متضمن منافع ملي ايران باشد ارائه كند ولي ظاهرا فلسفه پردازي رئيس جمهور جنجالي بر بار ديپلماتيك نامه چربيده و فرصت اخير نيز بربادرفته است

معمولا زماني كه رئيس يك دولت نامه اي به سران كشورها مي نويسد محتواي آن در چارچوب مسائل مشخص و روابط فيمابين ميان دو كشور است و موضوعات ديگر كه جنبه اجرايي ندارد در عرف ديپلماتيك فاقد ارزش حقوقي و سياسي است.

اكنون اين پرسش مطرح است كه نامه احمدي نژاد به جرج بوش واجد چه ويژگي هايي است و چرا پاره اي مسئولين اصرار دارند كه به آن اهميت ويژه اي بدهند؟ بدون شك اين نامه در زماني منتشر مي شود كه حساسيت هاي بين المللي نسبت به برنامه هاي هسته اي ايران به اوج خود رسيده و جلسات متوالي كشورهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد در اين زمينه پشت درهاي بسته تشكيل مي شود.

نوشتن اين نامه مي تواند اين پيام را به جامعه جهاني ارسال كند كه ايران بدنبال راه هاي ديپلماتيك در جهت حل مسائل اتمي خود است ولي انتشار محتواي آن نشان مي دهد كه چنين حركتي در ادامه سياست هاي غير متعارف دولت اصولگرا چه در عرصه داخلي و چه خارجي است. زمان زيادي از اين جمله آقاي احمدي نژاد در كسوت " شهردار تهران" نمي گذرد كه گفته بود :" ما بايد براي اداره جهان برنامه داشته باشيم". به نظر مي رسد كه كرسي رياست جمهوري و برجسته بودن اخبار ايران در جهان فرصت مناسبي براي وي بوجود آورده است تا به اين ايده فضايي جامه عمل بپوشاند.

در طول 27 سال گذشته جمهوري اسلامي تلاش كرده بود كه اندوخته هاي خود در ارتباط با مسئله آمريكا را خرج نكند و همواره منتظر فرصت مناسبي براي هزينه كردن آن بوده است. حتي خاتمي با 20 ميليون راي در دور اول و 22 ميليون در دور دوم نتواست از اين ذخيره در جهت كسب منافع ملي استفاده كند ولي دولت يكساله توانسته در اين مدت كوتاه از اين منابع به راحتي خرج كند بدون آنكه منفعتي از آن عايد ملت شده باشد. در واقع بسياري از موقعيت هاي خوب ملي بدون كار كارشناسي و استفاده از ديدگاه هاي نخبگان به هدر رفته و سبد سياست خارجي از هر زماني خالي تر شده است.

متن کامل نامه احمدی نژاد به جرج بوش

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۵

صدسال با مشروطيت ايراني در لندن

صدمین سالگرد انقلاب مشروطیت ایران بیش از آنکه در مهد این انقلاب یعنی ایران مورد توجه قرار گیرد در خارج از کشور بیشتر گرامی داشته شده و برنامه های زیادی را به خود اختصاص داده است. بنیاد ایران شناسی در لندن که کنفرانس بین المللی انقلاب مشروطیت را برای روزهای اول تا سوم آگوست 2006 در لندن تدارک دیده است در برنامه جداگانه ای سلسله سخنرانی هایی را نیز در روزهای نهم تا سی و یکم ماه مه برگزار خواهد کرد

قرار است در این نشست ها پنج نفر از صاحبنظران ایرانی و انگلیسی در دانشکده مطالعات آسیایی و آفریقایی دانشگاه لندن دیدگاه های خود را درباره "منازعه دائمی میان مذهب و سکولاریسم و بین آنها با حکومت مطلقه در مسیر حرکت ایران به سمت مدرنیته در یکصد سال گذشته " مطرح کنند. " حسن یوسفی اشکوری " ، " محسن کدیور " ، " فرد هالیدی " ، " عباس میلانی " و " فاطمه صادقی " سخنرانان این نشست ها خواهند بود.


تئوکراسی و دمکراسی

حسن یوسفی اشکوری

یوسفی اشکوری مقاله خود را با عنوان " تئوکراسی و دمکراسی می توانند سازگاری داشته باشند؟ راهکارهای آیت الله نائینی برای حکومت مشروطه ایرانی " ارائه خواهد کرد که در آن بحث شده است: " در سال 1909 و اوج جنبش مشروطه ، آیت الله نائینی از علمای برجسته نجف کتابی مهم با نام " تنبیه الامه و تنزیه المله " نگاشت که در آن مبانی مذهبی را برای حمایت از مشروطه و عليه حکومت مطلقه فراهم آورد. این کتاب یک تئوری روشن و به طور کلی دارای بار سیاسی را در درون چارچوب اندیشه سنتی شیعه عرضه می کند.

مقاله اشکوری با بررسی انتقادی ایده های نائینی ، ظرفیت ها و محدودیت های آنها را در هر دو زمینه سیاسی و مذهبی به همراه اعتبار و ارتباط این ایده ها با ادامه منازعه برسر دمکراتیزه کردن مذهب ، سیاست و جامعه در ایران وا کاوی می کند.

حسن یوسفی اشکوری یکی از روشنفکران دینی و منتقد نظام مذهبی کنونی در ایران است. در حوزه علمیه قم تحصیل کرده و در دهه 1970 یکی از فعالان سیاسی و هواداران دو آتشه دکتر علی شریعتی شد. به عنوان نماینده مستقل به نخستین مجلس پس از انقلاب راه یافت ولی بعد از سال 1984 ، با خط مشی جمهوری اسلامی وداع کرد و به فعالیت های دانشگاهی ، روشنفکری و فرهنگی علاقمند شد.

اشکوری دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی است و تاکنون 15 کتاب و تعداد زیادی مقاله در روزنامه ها و نشریات ایرانی به چاپ رسانده است. در سال 1996 مرکز تحقیقاتی دکتر علی شریعتی را بنیان گذاشت. در آوریل سال 2000 و بدنبال یک سخنرانی در کنفرانس برلین دستگیر و به اتهام " ارتداد " و " جنگ علیه اسلام " به اعدام محکوم شد. بعدها حکم اعدام وی به هفت سال زندان تقلیل یافت. پس از تحمل چهار و نیم سال زندان در اوین در فوریه 2005 آزاد شد. مطالعات اشکوری بر اسلام شناسی و تاریخ اسلام متمرکز شده است. درحال حاضر وی بر روی کتابی در باره تاریخ ایران و اسلام كار مي كند که به بررسی رابطه میان مذهب و قدرت سیاسی می پردازد.


بازتاب های انقلاب مشروطه بر تاریخ ایران مدرن

فرد هالیدی

سیاست، فرهنگ و روابط خارجی ایران امروز در دو بستر عمده شکل گرفته است که یکی از آنها نظام خاورمیانه و بین الملل مدرن است که ایران در درون آن عمل می کند و دیگری ، میراث برجا مانده از دو هزار سال تاریخ این سرزمین است.

وقتی بحث می کنیم که به هیچ رو گذشته تاریخی نمی تواند ایران معاصر را توصیف کند مقاله فرد هالیدی به بررسی عوامل پایدار و تکرار شونده ای می پردازد که به شکل گیری ایران و روابط آن با دنیای خارج منجر شده است. بویژه، این مقاله بر چهار وجه سیاست و فرهنگ در ایران تاكيد مي كند: اشکال دولت، جنبش های اجتماعی، ایدئولوژی ها از جمله ملی گرایی و روابط با قدرت های عمده بین المللی.

فرد هالیدی دانش آموخته دانشگاه های آکسفورد ولندن است و از سال 1985 پروفسور روابط بین الملل در دانشکده اقتصاد لندن و از سال 2002 عضو آکادمی بریتانیا شده است. آثار وی درباره خاورمیانه است که از جمله آنها می توان به کتاب هایی درباره ایران، شبه جزیره العرب ، ملی گرایی و جنگ سرد اشاره كرد. پنج کتاب وی به فارسی ترجمه شده اند. وی در سال 1965 برای نخستین بار از ایران دیدن کرد. آثار جدید او عبارتند از: خاورمیانه در روابط بین المللی و صد افسانه درباره خاورمیانه.


اندیشه سیاسی شیعه و چالش دمکراسی :

از مشروطه گرایی آخوند خراسانی تا جمهوریت آیت الله خمینی

محسن کدیور

جنبش مشروطیت و انقلاب اسلامی به مثابه دو رخداد قابل بحث در تاریخ معاصر ایران چهره نموده اند. آخوند محمد کاظم خراسانی و آیت الله روح الله خمینی نقش مشابه ای را به عنوان رهبران این دو جنبش اجتماعی ایفاء و در اوج اقتدار مذهبی شان نقشی محوری در سقوط شاهان زمان خویش و تاسیس یک نظام سیاسی برآمده از خواست مردم بازی کردند. هر دو این رهبران در شکل بخشیدن به تکامل و دمکراتیزه شدن فقه شیعه از طریق سازگاری با مفاهیم سیاسی مدرن نسبتا موفق بودند هرچند که هیچ کدام از آنها درک عمیقی از این مفاهیم ، ضرورت ها و پیامد هایش نداشتند.

اما به رغم این شباهت ها ، هر دو رهبر مذهبی رهیافت های بسیار متفاوتی داشتند که برآمده از مباني دینی و فقهی آنها بود. مقاله حاضر،این تفاوت ها و ادله های آنها را بررسی می کند. مشروطه گرایی آخوند خراسانی در چارچوب پایه های دینی و فقهی وی قرار دارد ولی جمهوریت آیت الله خمینی با مبانی دینی و آموزه های فقهی وی ، بویژه تئوری ولایت فقیه که تا پایان به آن وفادار بود در تضاد است.

به گفته محسن كديور،تئوری سیاسی خراسانی از مشابه آن نزد آیت الله خمینی دمکراتیک تر بود. حتی می توان گفت که تا امروز نیز تئوری سیاسی خراسانی مترقی تر ودمکراتیک تر است از آنچه که توسط فقهای شیعه عرضه شده است.

محسن کدیور دانش آموخته حوزه علمیه قم است و درجه اجتهاد خود را در سال 1996 از آیت الله منتظری دریافت کرد. در 1998 دوره دکترایش را در فلسفه غرب و اسلام در دانشگاه تربیت مدرس که هم اکنون ریاست بخش فلسفه آن را به عهده دارد با گرایش به فلسفه متعالیه به پایان رسانید. کدیور تاکنون 11 کتاب و بیش از 50 مقاله در زمینه های فلسفه ، حکمت اسلامی ، اندیشه فقه سیاسی شیعه و حقوق عمومی اسلام به رشته تحریر درآورده است. شناخته شده ترین آثارش " تئوری های دولت در فقه شیعه " و "حکومت ولایی " است. وی در سال 1998 و در پی یک سخنرانی جنجالی دستگیر و 18 ماه را در زندان سپری کرد. او از جمله روشنفکران دینی در ایران است که منتقد ولایت فقیه و دیدگاه های مطرح پیرامون سازگاری اسلام ، حقوق بشر و دمکراسی به شمار می رود. آخرین کتابش با عنوان " سیاست نامه خراسانی " بیش از یکسال است که در توقیف به سر می برد.


چشم اندازها و مشکلات دمکراسی در ایران

عباس میلانی

عباس ميلاني در مقاله خود له به بحث "چشم انداز ها و مشكلات دمكراسي در ايران مي ژزدابرای حداقل یک سده است که ایرانیان رویای دمکراسی را در سر می پرورانند. ترس از شاهان و شکست منجیان این رویا را سرکوب کرده است. پس ریشه های این رویا چیست و چه عوامل و نیروهایی آن را به کابوس تبدیل کرده اند؟ آیا طبیعت و تاریخ، فرهنگ و زبان دلایلی برای خوشبینی تاریخی هستند؟ آیا نفت تسهيل كننده دمکراسی است یا آن نیز منبع طبیعی ديگري برای آنچه که تاریخنگاران استبداد شرقی نام نهاده اند محسوب می شود؟ آرمان هاي دمكراتيكي چون آزادي و قرارداد اجتماعي ريشه غربي دارند؟ درگيري ايران با غرب به مفهوم تلاش براي دستيابي به دمكراسي وطني است؟ آيا ايران سال 2005 آماده تر از سال 1905 براي گذار به دمكراسي است در زماني كه انقلاب مشروطيت خبر از ظهور مدرنيسم سياسي در ايران داد؟

عباس ميلاني مدير برنامه ايرانشناسي دانشگاه استنفورد است كه همزمان مشاورت مدير پروژه دمكراسي ايران در موسسه هوور را از سال 1986 نيز برعهده دارد.وي دانش آموخته دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران است. ميلاني از سال 1987 تا 2000 رئيس بخش تاريخ و علوم سياسي دانشگاه نوتردام در كاليفرنيا بود. وي آثار خود را در حوزه سياست و فرهنگ ايران مدرن بويژه در خصوص رويارويي ايران با مدرنيته نوشته است. آخرين كتاب وي به زبان انگليسي " خرد گمشده : بازخواني مدرنيته در ايران" است. آخرين مجموعه از مقالات فارسي وي در سال 2005 و با عنوان " سلطان سايه : تاملاتي درباب رويارويي ايران با مدرنيته".


زنان ايراني اسير بين استبدادهاي مذهبي و سكولار
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

پیام جدید به جمهوری اسلامی با برکناری استراو

ترمیم کابینه انگلیس که با کنار رفتن یکی از وزرای کلیدی آن همراه شده علامت منفی دیگری را به ایران ارسال می کند که روند حرکت آن برای حل مسئله هسته ای به مراحل خطرناک تری نزدیک می شود. برکناری جک استراو وزیر خارجه بریتانیا که همواره مخالف حمله نظامی به ایران بود نشانه تازه ای از تنگ تر شدن حلقه محاصره جمهوری اسلامی است که در ماه های اخیر در پافشاری خود به غنی سازی اورانیوم چالش غرب را برانگیخته است

انگلیس به عنوان متحد نزدیک آمریکا که در جنگ با عراق نیز مشارکت داشت هیچگاه نتوانسته بدون توجه به دیدگاه های آن سوی آتلانتیک ، سیاست مستقلی را در قبال ایران اتخاذ کند. به عنوان مثال درحالی که استراو بارها بر حل و فصل مسالمت آمیز بحران هسته ای تهران به صورت دیپلماتیک تاکید کرده بود ولی مشخص بود که " تونی بلر " نخست وزیر این کشور دیدگاه دیگری دارد.

وزیر خارجه انگلیس به دلیل آنچه که نزدیکی به تهران خوانده می شد به طنز لقب " آیت الله استراو " دریافت کرده بود و کنار گذاشتن وی در این مقطع زمانی نشان می دهد که سیاست خارجی بریتانیا به صورت یکدست و این بار توسط شخص تونی بلر هدایت خواهد شد که دیدگاه های ضد ایرانی وی بر کسی پوشیده نیست. در واقع با ترمیم کابینه بریتانیا، ائتلاف بوش – بلر صورت عینی تری به خود گرفته است.

اکنون پازل های مختلف اقدام علیه ایران کنار هم چیده شده اند و سیاست خارجی دولت اصولگرا ناکاراتر از همیشه به پیش می رود. در کنار این وقایع باید به پیروزی گسترده حزب محافظه کار انگلیس در انتخابات محلی این کشور نیز اشاره کرد که کفه ترازو را بیشتر به سمت آمریکا سوق خواهد داد چرا که این حزب بیش از بلر در صحنه سیاست خارجی طرفدار سیاست های جنگ طلبانه ایالات متحده است.

وزیران خارجه و کشور انگلیس برکنار شدند - ایرنا

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵

نمایشگاه کتاب و ضعف فرهنگی دولت اصولگرا

نمایشگاه بین المللی کتاب امسال آیینه تمام نمایی از یکسال برنامه ریزی فرهنگی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دولت اصولگراست که آثار ضعف آن به نحو محسوسی آشکار شده است. نمایشگاه کتاب تهران با بحران بزرگی دست به گریبان است و آن کاهش تعداد عناوین کتاب های منتشره است که تا پیش از این نیز جامعه ایران از آن رنج می برد
نگاهی به لیست کتاب های در دست انتشار ناشران ایرانی نشان می دهد که بسیاری از آثار ماه هاست در وزارت ارشاد خاک می خورد و از آنجا که پاسخگویی در عمل محلی از اعراب ندارد این وزارتخانه خود را موظف نمی داند درباره تاخیر های طولانی در دادن مجوز توضیح دهد
یکی از ناشران می گفت حتی کتابی که 40 تا 50 صفحه بیشتر ندارد چندین ماه است که در ارشاد مانده و معلوم نیست چند وقت دیگر باید منتظر دریافت مجوز برای آن ماند. در این زمان است که می توان به بن سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پی برد که گفته بود " شعارهاي اين دولت بازگشت به مباني اعتقادي در كنار مهرورزي و اعتبار بخشيدن به ايران و ايراني است ". از آنجا که مبانی اعتقادی نیز عنوانی کلی است هر کارشناس کتاب (اگر بتوان آنها را کارشناس نامید) بر اساس سلیقه خود که در حال حاضر نیز با تفکر دولت جدید بسته ترشده است با مقوله کتاب تنگ نظرانه برخورد می کند . ولی چون این دولت باید در حوزه فرهنگ گزارش عملکرد مثبتی ارائه کند و انبار کتاب ها نیز ظرفیت محدودی دارد و اعتراض ها نیز به ممیزی روبه افزایش است بعید نیست "تایید فله ای" کتاب ها در دستور وزارت ارشاد اسلامی قرار گیرد که در آن صورت دولت جدید سکولار تر از پیشینیان خود در صحنه فرهنگ عمل خواهد کرد
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵

احمدي نژاد: قمار باز اتمي ايران

هفته نامه آمريكايي تايم با انتشار شماره ويژه اي به معرفي 100 چهره با نفوذ و تاثيرگذار جهان پرداخته است كه "محمود احمدي نژاد" رئيس جمهوري ايران نيز در اين فهرست قرار دارد. مقاله تايم درباره احمدي نژاد با عنوان قمارباز اتمي ايران به چاپ رسيده و در آن نويسنده ، رئيس جمهوري ايران را فردي جنگ طلب، بي تجربه ، بنيادگرا ، ملي گرا و داراي استعدادي مبهم در بسيج افكار عمومي ايران توصيف كرده است. متن كامل مقاله تايم به شرح زير است

"محمود احمدي نژاد" به عنوان رئيس جمهور شبيه هيچ يك از ديگر رهبران شناخته شده ايران نيست: جنگ طلب، بي تجربه، بنياد گرا، ملي گرا، و داراي استعدادي مبهم در بسيج افكار عمومي ايرانيان است. در نخستين سال رياست جمهوري اش ، او از فردي گمنام به شخصيتي بسيار دردسر ساز ومورد توجه جهاني تبديل شده است. مصالحه ناپذيري وي بر سر حق كشورش در غني سازي اورانيوم نگراني نسبت به بروز آشفتگي بيشتر در خاورميانه را افزايش داده و دو كشور ايران و آمريكا را بيش از سابق به لبه درگيري نظامي سوق داده است.

ايرانيان با اين پيام روشن، احمدي نژاد 49 ساله را به رياست جمهوري انتخاب كردند تا وضعيت معيشتي آنها را بهبود بخشد. شعار وي در رقابت هاي انتخاباتي كه " ما مي توانيم" ناظر به مبارزه با فساد و نه ساخت بمب اتمي بود. اغلب به نظر مي رسد كه ديدگاه احمدي نژاد – مثل پيشنهادش براي انتقال اسرائيل به آلاسكا يا اروپا – ايراني ها را عصباني مي كند كه مايلند در جامعه جهاني پذيرفته شوند تا اينكه از طرف آنها محكوم شوند. اما شهردار سابق تهران و از فرماندهان سپاه اينگونه نشان داده كه اكثريت ايرانيان با وي موافقند: اكنون زمان آن فرا رسيده كه ايران قدرتمند شود و فرصتي بهتر از زمان حاضر نيست.

وي موضوع انرژي هسته اي را به يك غرور ملي تبديل كرده و با اعلام اينكه " آمريكا هيچ كاري نمي تواند بكند" درصدد اثبات آن است. اين يك قمار خطرناك است چرا كه ممكن است آمريكا با چرخش به سمت حمله نظامي وي را از اين اشتباه درآورد.

گراميداشت هولوكاست با حمله به احمدي نژاد

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis

۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۵

جهانبگلو در زندان

جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران وبلاگی راه انداخته اند برای اعتراض علیه بازداشت دکتر رامین جهانبگلو مترجم آثار فلسفی و استاد دانشگاه که از چند روز پیش در باز داشت به سر می برد

گویا جهانبگلو زمانی که در اسپانیا بوده است گفت و گویی با یکی از نشریات این کشور انجام داده و در آن درباره هولوکاست و سیاست های دولت احمدی نژاد سخن گفته و از روش های جاری حکومت انتقاد کرده است. هنوز هیچ نهاد امنیتی و اطلاعاتی مسئولیت بازداشت وی را برعهده نگرفته است. اگر دستگیری این استاد دانشگاه که با بسیاری از فلاسفه معروف جهان گفت وگو کرده و در نشریات بین المللی قلم زده است تایید شود بدون شک باید منتظر اتفاقات جدیدی از این دست بود. سال گذشته پاره ای از تحلیلگران استدلال می کردند که دولت جدید آزادی های اجتماعی و فرهنگی را محدود نخواهد کرد و بگیر وببندها در داخل را تعطیل می کند چرا که اولویت اصلی نظام حل وفصل مسائل هسته ای است. ولی به نظر می رسد باید آرام آرام در این تحلیل ها تجدید نظر کرد و سیاست مهرورزی را به فراموشی سپرد.

جهانبگلو در سایت شخصی خود این جمله را از "خوزه اورتگا ای گاست " نویسنده وفیلسوف اسپانیایی حک کرده است که " ما برای اندیشیدن زندگی نمی کنیم بلکه می اندیشیم برای اینکه زنده باشیم".

بازداشت رامین جهانبگلو در فرودگاه مهرآباد - بی بی سی

  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • StumbleUpon
  • Donbaleh
  • Technorati
  • Balatarin
  • twitthis